من عاشق زمستانم
عاشق اینکه ببینمت در زمستان
آرام راه می روی !
گونه هایت از سرما سرخ شده است
سر خود را تا حد ممکن در یقه ات فرو کرده ای
دست هایمان در جیبم به گم گره شده
معصومانه به زمین خیره ای
چقدر دوست داشتنی شده ای
حرفم را پس میگیرم ...
من عاشق زمستان نیستم، عـــــــــــــــاشق توام